وقتی به طبیعت میرویم به جایی که یک مدت کوتاه تفکر کنیم،واز این همه نعمت ها لذت ببریم،وقدرت خدارا احساس کنیم، میبینیم این کار را نکردیم هیچ؛ وقتی طبیعت گَردیِمان هم تمام می شود و می خواهیم بر گردیم خانه حال زباله هایی که استفاده کردیم وآن هارا درطبیعت انداخته ایم هم نداریم.نمی دانم شاید این ۵دقیقه ای که باید زباله ها را جمع کرد برای شما ارزشش از کثیفی طبیعت بالا تر است.اما اینجور فکر نمی کنیم؛ اگر این طبیعت نبود، الان ۵دقیقه ای هم زنده نمی ماندیم.خلاصه؛عمل بدون فکر کردن مانند آدم کور بدون عصا است.چون اگر به مانعی هم برخورد کند باز هم تقصیر کار خودش است، چون عصا نداشته است.وآدمی که این کار را با طبیعت انجام می دهد،در واقع فکر واندیشه نداشته است.

سوزاندیم تمام جنگل های این شهر را

سوزاندیم ریه های مردمان این شهر را

یکی نگفت با خودت چه کرده ای

از روزی آمدی تمام جنگل را خاکستر کرده ای